Sunday, October 17, 2010

تمرین تلفن

نفر اول: واقعا که اختراع تلفن اختراع بسیار بزرگی بوده که هنوز بعد از قرنها و به اعتقاد من پیشرفت علم هیچ پدیده دیگری نتوانسته به طور کامل آن را از میدان خارج کند حتی ایمیل ها و ارتباطهای پرسرعت امروزی خیلی وقت ها کاربری شان از تلفن کمتر است اما اگر دریک کشور با زبان متفاوت از زبان مادری تان زندگی کنید تلفن زدن و چواب دادن به تلفن یکی از دردسرهای بزرگ است که اعتماد به نفس زیادی می خواهد البته معلم آلمانی مان می گوید به همان اندازه که سخت است آسان هم هست بعد چشمانش را ریز می کند و با بدجنسی انگشتش را روی دگمه قرمز موبایلش فشار می دهد که یعنی هرزمان کم آوردی می توانی قطع کنی ! در ارتباطهای رودررو طرف قیافه آدم را که می بیند می فهمد که در چه حدی و چقدر زبان می دانی بنابراین در به کار بردن کلمات و اصطلاحات رعایت می کند ضمن اینکه خیلی از جملاتی را که ناقص می مانند می شود با اشاره ها تکمیل کرد . دراین موارد ایمیل هم خیلی خوب است آدم می تواند دیکشنری را بگذارد کنارش و جزوه درسی اش را بعد آنقدر جملات را پس و پیش کند تا خوشگل شوند و کسی به سواد آدم شک نکند اما تلفن اینطور نیست باید قادر باشی کامل حرفهای طرف را بفهمی حالا با هرلهجه و تن صدایی که باشد که مبادا جوابهای پرت و پلا بدهی و بعد باید بتوانی سریع فکرت را متمرکز کرده و جوابی بدهی و هیچ ایما و اشاره ای هم به دادت نمی رسد .ا
بنابراین تا امروز از تلفن زدن طفره رفته بودم و خودم را شایسته آن نمی دانستم اما امروز موفق شدم. برای رزرو برنامه ای برای بهار زنگ زدم و توانستم از عهده اش به زبان آلمانی برآیم شاید بخندید اما من تصمیم دارم موفقیت های کوچکم را هم جدی بگیرم چون عمیقا معتقدم که هرتغییری یک نقطه ی آغازی می خواهد که هرچند کوچک ولی باارزش است.ا

1 comment:

پریسا said...

یکی ار پدیده های جالب زندگی خارج از کشور اینه که انجام هر کدوم از کارهای ساده و به ظاهر ابتدایی زندگی ، موفقیتی برای آدم یه حساب میاد.‏