نفر دوم: یک زمانی بعد از هفت هشت سال رئیس دانشگاهمان عوض شد. انصافا خیلی هم رئیس بدی نبود. یک روز که میخواست با ماشینش وارد دانشگاه شود یکی از همان نگهبانهایی که قبلا برای عرض سلام و ارادت تا زمین خم میشد گفته بود اوهوی عمو کجا؟ ماشینت که برچسب تردد ندارد. آقای رئیس سابق گفته بود من فلانی ام یادت می آید که؟ و آقای نگهبان گفته بود این حرفها نیست برچسب نداری راهت نمیدهم و واقعا هم راهش نداده بود و بعد هم با افتخار تا چندروز این قصه را برای همه تعریف کرده بود. ا
به مناسبتی این خاطره به یادم آمد. شاید خیلی جالب و بامزه نباشد ولی وقتی مینوشتمش به نظرم رسید که حداقل برای خودم دو سه تا نکته و درس خیلی مهم داشت. ا
No comments:
Post a Comment