Sunday, March 27, 2011

تلاش


نفر اول: اگرروزی نقطه ی سیاه کوچکی را روی یک دیوارصاف دیدید که مرتب از روی دیوار سرمی خوردو پایین می افتد و دوباره با سماجت بالارفتن را ازسرمی گیرد به چشمانتان شک نکنید که نکند دارد سیاهی می رود! یک وقت هم فکرنکنید که این همان مورچه ی معروف کتاب های درسی است که حکیم شیرین سخن می گفت که صدبار دانه از دهانش افتاد و دوباره تلاش کرد تا دانه را به بالای دیوار برساند ! خیلی ساده بدانید که اوکودک هفت ساله ای است که پشتکارفراوانی دارد و اگردرکاری اراده کند تا رویش را کم نکند دست بردار نیست حتی اگر صدبار به زمین بیفتد و مجبور باشد همه راه تا نیمه رفته را از اول شروع کند . دیگر با خودتان است که از این کار حرص بخورید، یا عبرت بگیرید و به فکر بیفتید که این اخلاق را تقویت کنید، یا اینکه مدام به ساعت نگاه کنید و برای اینکه صدایتان به او برسد فریاد بزنید که باید به خانه بازگردید و دیرتان شده! یا با خونسردی تشویقش کنید که ناامید نشود و تلاشش را از سربگیرد.

5 comments:

سمانه said...

الحق که کار تربیت مامان و باباش خیلی درست بوده! انشاالله که خیرش را ببینید.

بیژن said...

جدی جدی این خانم محترم که داره سنگ نوردی میکنه بهاره؟
منو بگو که فکر میکردم بهار رو باید ببرم کوه.نگو اون باید من رو ببره کوه
ایول به این دختر

پریسا said...

عجب عکسی! تا کجا رفت بالا؟ از اون کارهاییه که همیشه حس خوبش با آدم می مونه.

نفراول said...

آره بهاره اما عکاس هم ماهر بوده وراه نرفته رابیشتر درعکس انداخته تا راه رفته را! اما چه فرق می کند به هرحال فکراز دیوار راست بالا رفتن خودش جراتی لازم دارد و اینکه حاضر باشی بارها و بارها امتحانش کنی تا شده درپله ای چندسانتی متر بالاتر بایستی

مينا said...

جدا بهاره؟چقدر قدش بلند شده کاش قیافه اش هم پیدا بود.. ایول به دختر سنگنورد