Wednesday, April 20, 2011

یادگیری زبان تازه


نفر اول: آموزش زبان را درایران اینطور دیده بودم که همیشه یک سری تصاویر را قرار بود بچه ها یاد بگیرند بعد جمله ساختن و بعد حرف زدن اما آموزش زبان آلمانی را در مدرسه ی بهار به گونه ی تازه ای دیدم که برایم جالب است  و به نظرم هم خوب جواب می دهد

اول این را بگویم که درمدرسه شان اگرچه که درکلاس همه ی دروس به آلمانی تدریس می شود ولی  روزی سه ربع ساعت  هم جداگانه برای بچه های تازه وارد کلاس آلمانی دارند معلم این کلاس خانم جدی و با دیسیپلین و درعین حال مهربانی است که مرا خیلی به یاد مامانم می اندازد چون اولا به ظاهرمرتب وآراسته و هماهنگ لباس پوشیدنش برخلاف سایرین خیلی اهمیت می دهد و همیشه بلوزدامن های شیک و مرتب می پوشد دوم اینکه حدود سنی مامان را دارد و سوم اینکه روی نظم بچه ها خیلی دقیق و حساس است و چهارم به گل و گیاه علاقه ی خاصی دارد و با شروع بهار هرروز توی باغچه ی مدرسه در ساعات بیکاری اش می بینمش که هربار با یکی دوتا از بچه ها دارد گل می کارد یا قلمه می زند بگذریم این خانم معلم بامزه همیشه از بالای عینکش به همه چیز نگاه می کند و درکلاس با بچه هایی که بعضا هنوز خیلی درابتدای راه هستند خیلی مصمم و جدی راجع به همه چیزبا لهجه ی غلیظ اتریشی آلمانی  حرف می زند .

حالا خودتان رادر سن شش و هفت سالگی درحالیکه تنها تعداد لغات محدودی را می دانید دراین فضا تصورکنید:!! اواز صرفه جویی در مصرف آب و برق تا جمع کردن موهادرحمام که راه آب را نبندند تا قارچ هایی که اگر حمام تمیز نشود درآن رشد می کنند تا توصیه به نخوردن میوه هایی که خیلی زیاده از حد براق هستند چون به آنها موادی می زنند که برای سلامت ما مفید نیست تا اینکه کجا باید چه لباسی بپوشیم ومحکوم کردن جشن هایی مثل هالوین که ریشه ی آمریکایی دارند  حتی درمورد اینکه مرده را با چه آدابی به خاک می سپارند وبچه چه جوری به دنیا می آید و اینکه بهتر است بیشتر از میوه ها و سبزی ها بخوریم تا اینکه از گوشت حیوانات چون آنها چه گناهی کرده اند که به خاطرما باید کشته شوند ! سخن می گوید و انگار این شیوه بد هم جواب نداده روزهای اول تنها چند لغت محدود را بهار از حرفهای او می فهمید ولی جدیدا هروقت که می پرسم کلاس ماریانه چه خبربود کلی حرف دارد برای گفتن وتازه جالب است که از اظهارنظرهای خودش هم درکلاس می گوید .

حالا می فهمم چرا می گویند آدم درمحیط سریعترزبان را می آموزد چون محیط ملاحظه ی آدم را نمی کند کج دارومریض هم رفتار نمی کند محیط خیلی رفتارجدی ای دارد با محیط باید هماهنگ و دوست شوی و آن را بفهمی تا تورا همراه خود کند . و دریادگیری   زبان این مهم است که آدم بتواند درحیطه ها ی مختلفی حرف بزند و حرفها را بفهمد نه فقط برای نیازهای روزمره
پس از همینجا یادگیری هرزبانی را تنها با آموختن و اکتفای به حفظ کردن تعدادی لغت وجمله کاملا محکوم می کنم که تجربه نشان داده هیچ فایده ای ندارد و خیلی زود فراموش می شود

1 comment:

یه مرد امیدوار said...

کلی از این پست ایده و چیز خوب یاد گرفتم